عجب سگی است
با چشمهای درشت و سیاه
دمش را ببین
دندانهای سفید و درشتش را
امروز روز تو بود
تو نبودی مرا گرفت
جای دندانهایش هست، میماند
مانده است هر وقت بیایی
عجب نیستی
همیشه پارس میکند
گاهی میگیرد
جای دندانهایش را ببین، رد پاهایش را
عجب سگی است
مرا و سنگها و دریاها را
و رودخانهها و پرندگان را گرفته
گرفته تمام این اتاق و تمامی ساعتها را
عجب سگی است دلتنگی
با چشمهای درشت و سیاه
دمش را ببین
دندانهای سفید و درشتش را
امروز روز تو بود
تو نبودی مرا گرفت
جای دندانهایش هست، میماند
مانده است هر وقت بیایی
عجب نیستی
همیشه پارس میکند
گاهی میگیرد
جای دندانهایش را ببین، رد پاهایش را
عجب سگی است
مرا و سنگها و دریاها را
و رودخانهها و پرندگان را گرفته
گرفته تمام این اتاق و تمامی ساعتها را
عجب سگی است دلتنگی
امروز روز تو نبودی بود
شهرام رفیعزاده
0 Comment:
Post a Comment