میان شب و روز فاصلهایست
که گرگ و میش گمان من و پسین آسمانش مینامند.
که تصمیم ترنمی در پس نهان سینهاش مینامند.
که آرامش انتظار و ترانهی تکاملش مینامند.
که سایه روشن میل غریب ملکوتش مینامند.
که بغض بی قرار گریستنش مینامند.
که باران بی امان تغزل و ترانهاش مینامند.
که پرده پوش نابهنگام سحابیاش مینامند.
که تردید تداوم شب بی پایانش مینامند.
که رؤیای سبکبال نوشاندیش کودکانهاش مینامند.
که خواهش خاموش تشنگیاش مینامند.
که میان همهی مفاهیم آسیمهام هنوز
نامیش نیست!
نامیش نیست!
0 Comment:
Post a Comment