Free Copy From This Blog -all Object-

کپی برداری از عکسها و مطلاب آزاد است
بر روی عکسها کلیک کنید تا در اندازه واقعی ببینید

Saturday, July 5, 2008

شش شعر کوتاه

يك نفر
كودكي باد را صدا كند
ابرها
خواب كوچ مي‌بينند
…..
در هياهوي بازي كودكان
گم مي‌شد
ناله‌های خرده سنگي
كه كوه مي‌ناميدندش روزي !
…..
اين روزها
برگ‌هاي تقويم را
تنها
در حسرت شنيدن «دوستت ندارم»
ورق مي‌زنم
…..
لبانت
چونان طعم گس خرمالو
-
طعمي دگرگونه و ماندگار -
انديشيدن به غير را
ناممكن مي‌سازد !
…..
تو را كه در قبر مي‌گذاشتند
باران می‌بارید.
اين روزها
باران كه مي‌بارد
تو را در قبر مي‌گذارند...
.....
خسته‌ام
خسته !
فردا را نمي‌خواهم
گذشته را به من بازگردان...

پدرام رضاییزاده

0 Comment: