Free Copy From This Blog -all Object-

کپی برداری از عکسها و مطلاب آزاد است
بر روی عکسها کلیک کنید تا در اندازه واقعی ببینید

Sunday, May 18, 2008

بعد از هزار سال

هنوز كه هنوزه
بعد از هزار سال
صدايم كه مي‌كني
دلم هرّي مي‌ريزد
و كف اتاق پر از تيله‌هاي قرمز مي‌شود.

حتي به اسم خود حسودي مي‌كنم
وقتي، روي لبان باريك و كم رنگت قدم مي‌زند
بعد هم، سوار بر كبوتر صدايت
نرم و سبك، به هوا پرتاب مي‌شود
تا با شنيدنش، دلم هرّي بريزد.

هنوز كه هنوزه
صدايم كه مي‌كني
انگار يك نفر درهاي اين اتاق را
محكم به هم مي‌كوبد و كف اتاق
پر از خرده شيشه‌هاي قرمز مي‌شود،
كه تيزي‌شان، دستانم را نمي‌برد.

0 Comment: