Free Copy From This Blog -all Object-

کپی برداری از عکسها و مطلاب آزاد است
بر روی عکسها کلیک کنید تا در اندازه واقعی ببینید

Sunday, May 11, 2008

واژه‌هاي تماماً مخصوص

بخواب تا نگاهت کنم
و براي هر نفس تو
بوسه‌اي بنشانم به طعم...
هرچه تو بخواهي.

نفسم به تو بند است
بند دلم پاره مي‌شود که نباشي
انگشت‌هات را پنجره کن،
و مرا صدا بزن
از پشت آنهمه چشم.

بخواب آقاي من!
چقدر خورشيد را انتظار مي‌کشم
تا چشمانت را باز کني

روي بند دلت راه مي‌روم
بي ترس از افتادن
بي ترس از سقوط

يادم بده
تا من هم بگويم
که چگونه با جست و خيزهاي دلم
آسايش را
از روح و روانم گرفته‌ام،

روي دلت پا مي‌گذارم
بي هراس از بودن
راه مي‌روم روي بند
و مي‌رقصم.
رخت شسته نيستم با گيره‌اي سرخ يا سبز
که باد موهام را به بازي گرفته باشد
راه مي‌روم روي بند،

بخواب آقاي من!
خدا به من رحم مي‌کند
تو اما رحم نکن!

و بودن
چه هراسناک شده
بي تو
عشق من!

عباس معروفی

0 Comment: