باد اسب است:
گوش كن چگونه ميتازد
از ميان دريا، ميان آسمان.
ميخواهد مرا با خود ببرد: گوش كن
چگونه دنيا را به زير سم دارد
براي بردن من.
مرا در ميان بازوانت پنهان كن
تنها يك امشب،
آنگاه كه باران
دهانهاي بيشمارش را
بر سينه دريا و زمين ميشكند
گوش كن چگونه باد
چهار نعل ميتازد
براي بردن من.
با پيشانيات بر پيشانيام
دهانت بر دهانم
تنمان گره خورده
به عشقي كه ما را سر ميكشد
بگذار باد بگذرد
و مرا با خود نبرد.
بگذار باد بگذرد
با تاجي از كف دريا،
بگذار مرا بخواند و مرا بجويد
زماني كه آرام آرام فرو ميروم
در چشمان درشت تو،
و تنها يك امشب
در آنها آرام ميگيرم عشق من.
با تاجي از كف دريا،
بگذار مرا بخواند و مرا بجويد
زماني كه آرام آرام فرو ميروم
در چشمان درشت تو،
و تنها يك امشب
در آنها آرام ميگيرم عشق من.
پابلو نرودا – ترجمه احمد پوری
0 Comment:
Post a Comment