به آرامي آغاز به مردن ميكني
اگر سفر نكني،
اگر كتابي نخواني،
اگر به اصوات زندگي گوش ندهي،
اگر از خودت قدرداني نكني.
زماني كه خودباوري را در خودت بكشي،
وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.
اگر برده عادات خود شوي،
اگر هميشه از يك راه تكراري بروي...
اگر روزمرّگي را تغيير ندهي
اگر رنگهاي متفاوت به تن نكني،
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكني.
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،
و از چيزهايي كه چشمانت را به درخشش واميدارند
و ضربان قلبت را تندتر ميكنند،
دوري كنی...
تو به آرامي آغاز به مردن ميكني
اگر هنگامي كه با شغلت، يا عشقت شاد نيستي، آن را عوض نكني
اگر براي مطمئن در نامطمئن خطر نكني
اگر وراي روياها نروي،
و از چيزهايي كه چشمانت را به درخشش واميدارند
و ضربان قلبت را تندتر ميكنند،
دوري كنی...
اگر هنگامي كه با شغلت، يا عشقت شاد نيستي، آن را عوض نكني
اگر براي مطمئن در نامطمئن خطر نكني
اگر وراي روياها نروي،
اگر به خودت اجازه ندهي
كه حداقل يك بار در تمام زندگيت
وراي مصلحتانديشي بروي...
امروز زندگي را آغاز كن!
امروز مخاطره كن!
امروز كاري كن!
نگذار كه به آرامي بميری!
نگذار كه به آرامي بميری!
شادي را فراموش نكن!
پابلو نرودا، ترجمه احمد شاملو
0 Comment:
Post a Comment