Free Copy From This Blog -all Object-

کپی برداری از عکسها و مطلاب آزاد است
بر روی عکسها کلیک کنید تا در اندازه واقعی ببینید

Wednesday, May 21, 2008

غزل تنهایی

تا همسفرم عشق است در جاده تنهايي
از دست نخواهم داد دامان شكيبايي

تا من به تو دل دادم افسانه شده يادم
چون حافظ و مولانا در رندي و شيدايي

از عشق تو سهم من، همواره همين بوده است
رسوايي و حيراني، حيراني و رسوايي

تو آتش و من دودم ،دريا تو و من رودم
هرچند محال اما، چيزي است تماشايي

چندي است كه پيوندي است پيوند خوشايندي است
بين تو و آيينه،آيينه و زيبايي

من دستم و تو بخشش، تو هديه و تو خواهش
من زين سو و تو زان سو، مي آيم و مي آيي

با گردش چشمانت افتاده به ميدانت
انبوه شهيدانت، تا باز چه فرمايي

بي ساحل آغوشت آغوش سحرپوشت
چندي است كه طوفاني است، اين ديده دريايي

سهيل محمودي

0 Comment: