Free Copy From This Blog -all Object-

کپی برداری از عکسها و مطلاب آزاد است
بر روی عکسها کلیک کنید تا در اندازه واقعی ببینید

Friday, April 4, 2008

زمستان

زمستان
معشوق من است
مردى که حافظه‌اى سپيد دارد
و گردن بلندش را
با غرور بالا مى‌گيرد
زير برف‌ها به قوى زيبائى مى‌ماند
که روى درياچه‌ي يخ زده‌اى مى‌رقصد
در آغوشش مى‌کشم
آب مى‌شود
کم‌کم
کم‌کم آب مى‌شود
و مى‌ريزد
انگار هيچوقت نبوده
مرد مهاجرى که قرار بود گرمم کند

0 Comment: