حکايتِ باراني بيامان است
اينگونه که من
دوستت ميدارم.
شوريدهوار و پريشان باريدن
بر خزهها و خيزابها
به بيراهه و راهها تاختن
بيتاب، بيقرار
دريايي جستن
و به سنگچينِ باغِ بسته دري سر نهادن
و تو را به ياد آوردن
چون خوني در دل
که همواره
فراموش ميشود.
حکايتِ باراني بيقرار است
اينگونه که من
اينگونه که من
دوستت ميدارم.
شوريدهوار و پريشان باريدن
بر خزهها و خيزابها
به بيراهه و راهها تاختن
بيتاب، بيقرار
دريايي جستن
و به سنگچينِ باغِ بسته دري سر نهادن
و تو را به ياد آوردن
چون خوني در دل
که همواره
فراموش ميشود.
حکايتِ باراني بيقرار است
اينگونه که من
دوستت ميدارم
شمس لنگرودي
0 Comment:
Post a Comment